عشقم آزاد شد هوراااااااااااا !
هواتو داریم امیر جونم
عشقم آزاد شد هوراااااااااااا !
هواتو داریم امیر جونم
نمیدانم چه بنویسم چرا که میخواهم بهترین کلامها را نثارت کنم اما واضح میگویم احساس واقعی من در کلام نمیگنجد
پس ساده می گویم :
ای بهترینم دوستت دارم...
همیشه مامان باباها بهمون میگن بگیر بخواب.
ولی ما بزرگ شدیم و نفهمیدیم چی رو باید بگیریم و بخوابیم!!
من تموم زندگیمو پای عشق تو گذاشتم
خرج احساس تو کردم هر چی داشتم و نداشتم
واسه آبی نگاهت دلمو زدم به دریا
سیب ممنوعه رو چیدم مثل آدم واسه حوا
بین خطهای رو دستت خط زندگیمو دیدم
روی بوم کهنه ی دل طرح چشماتو کشیدم
همیشه بمان ای فصل ناتمام
با من که ریشه در کودکیت دارم
با من که تنها با تو عاشقم رنگین بمان
بمان تا مرا نگویند بیهوده عاشق بودم..
دوستت دارم اندازه وجودم
زمان کجاست؟
دارد زمانه میبردش در ساحت نظاره ی تاریخ هستی ام
مردی که مرود به آوای بازها
شاید..شاید..
در این تباهی ها در این همیشه باقی ها
داستانی ناگفتنی بوده است
در خلوت تمامی بیراهه های من
چه بیراهه رفتیم ای دوست
تا بت عاشقانه ی خویش
وتا اولین تا اولین حکایت باقی باقی باقی باقی
اشتباه کردی اعتراف نکن
اعتراف کردی التماس نکن
التماس کردی زندگی نکن
اگه خواستی زندگی کنی
بهش بگو عاشقشی و باهاش بمون!!!
وقتی زندگی صد تا دلیل برای گریه کردنت بهت نشون میده تو به زندگی نشون بده هزاران هزار دلیل برای خندیدن وجود داره!
به مجنون گفت روزی عیب جویی
که پیدا کن به از لیلی نکویی
که لیلی گرچه در چشم تو حوری ست
به هر جزئی ز حسن او قصوری ست
ز حرف عیب جو مجنون برآشفت
در آن اشفتگی خندان شد و گفت:
هذیان های یک خرس قطبی:
قار قار!خبردار!کی خوابه و کی بی دار!؟!اسمم چیه پنگوئن!خونم کجاست؟!تو کلمن!یخچال من زیر درخت اسکی مو گم شده !سواد دارم؟!نچ نچ قار قار !بی سوادم ؟نچ نچ قار قار!
به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
بیا کز چشم بیمارت هزاران درد بر چینم
الا ای همنسین دل که یارانت برفت از یاد
مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم
جهان پیر است و بی بنیاد،از این فرهاد کش فریاد
که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم
ز تاب آتش دوری،شدم غرق عرق چون گل
بیا ای باد شبگیری نسیمی زان عرق چینم
تعداد صفحات : 3