loading...
صرفا جهت دور همی!
deniz بازدید : 7 شنبه 08 تیر 1392 نظرات (0)

متفکربرو بچ  نظرتون رو درباره این عکس بهم بگید خدایی من موندم این چیه؟؟؟!!!

 

deniz بازدید : 3 شنبه 08 تیر 1392 نظرات (0)

تنهایی ام را با تو قسمت می كنم سهم كمی نیست

گسترده تر از عالم تنهایی من عالمی نیست....

 

deniz بازدید : 5 شنبه 08 تیر 1392 نظرات (0)

سهراب : گفتی چشمها را باید شست !

شستم ولی…..

گفتی جور دیگر باید دید!

دیدم ولی…..

گفتی زبر باران باید رفت رفتم ولی…..

او نه چشم های خیس و شسته ام را نه نگاه دیگرم را هیچکدام را ندید

فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت :

دیوانه باران زده...

پس من هم به دنبال تنهایی خویش میروم...

فقط کاش میدانستم که...

تا کی تنهایم...

deniz بازدید : 1 شنبه 08 تیر 1392 نظرات (0)

وقتی تو با من نیستی از من چه می ماند؟

از من جز این هر لحظه فرسودن چه می ماند؟

از من چه می ماند جز این تکرار پی در پی؟

تکرار من در من مگر از من چه می ماند؟

غیر از خیالی خسته از تکرار تنهایی

غیر از غباری در لباس تن چه می ماند؟

از روزهای دیر بی فردا چه می آید؟

از لحظه های رفته ی روشن چه می ماند؟

deniz بازدید : 1 شنبه 08 تیر 1392 نظرات (0)

آنقدر  دلش  شکسته بود که اشک توی چشماش  همینطوری داشت حلقه میزد.

رفتم پیشش گفتم چی شده، با همون حالتی که  روی چرخ دستی  نشسته بود 

گفت دلم  گرفته  میگفت یه روز  عاشق بوده، میگفت خیلی ها دوسش داشتن...

نمیتونست زیادحرف بزنه آخه زبونش میگرفت شدیدن باهمون لحن وقتی داشتم

از پیشش میرفتم گفت تو رو خدا نرو وایسا یکم با من درد دل کن.  بغلش روی یه

صندلی چوبی نشستم.میگفت وقتی دم پنجره میشینه و گریه میکنه.............همه

بهش میگن دیوونه.میگفت آخه تقصیر من شد که رفت............((یارش و میگفت))

همون که یه مدت بهش عشق میورزید انگار چند سال بود ندیده بود ادامایی رو که با

یک نگاه عاشق میشن و بایک نگاه فارغ عشق براش معنای دیگه ای داشت ولی

مثله عاشقای امروزی نبود!

deniz بازدید : 21 شنبه 08 تیر 1392 نظرات (0)

 بـــراي دوســـت داشتــــــنت

محتــــاج ديدنـــــت نيستــــــم...

اگر چــــــه نگاهـــــــت آرامـــــم مي کنــــد

محـــــتاج سخن گفـــتن با تو نيســــــتم...

اگر چــــــــه صدايت دلـــــم را مي لــــرزاند

محـــــــتاج شــــــــــانه به شانه اتـــ بودن نيســــــــتم...

اگر چــــــه براي تکيه کـــــــــردن ،

شـــــــــانه ات محــــــــکم ترين و قابل اطمـــــــينان ترين است!

دوست دارم بــــــــــداني ،

حتي اگر کنـــــــارم نباشــــی

deniz بازدید : 3 شنبه 08 تیر 1392 نظرات (0)

چه روزگار غریبی است این روزگار.

دهقان فداکار پیر شده.

چوپان دروغگو عزیز شده.

شنگول و منگول گرگ شدن.

کوکب حوصله مهمون نداره.

کبری تصمیم گرفته دماغشو عمل کنه.

روباه و کلاغ دستشون تو یه کاسه ست.

آرش کمانگیر معتاد شده.

شیرین خسرو وفرهاد و پیچونده،با دوست پسرش رفته اسکی.

رستم اسبشو فروخته یه موتور 2000 گرفته .

واقعا چه بلایی سر ایرانیا اومده؟!!!

deniz بازدید : 32 شنبه 08 تیر 1392 نظرات (0)

یارو 2 ماه رفته خارج از ایران "ج"اش میزنه،"گ"اش میزنه،"خ"اش میزنه تازه خجالتم نمیکشه میگه یه شهروند خارجیه!

حالا یه بچه 18،17 ساله که نه مامانش ایرانیه نه باباش تازه هفت پشتشم حتی اسمه ایران رو نشنیدن مثله بلبل فارسی صحبت می کنه !چرا چون به این زبان علاقه داره!!!زندگی که ما داریم اینه قابل توجه بعضیا!!!

deniz بازدید : 5 شنبه 08 تیر 1392 نظرات (0)

الهی با خاطری خسته،دل به کرم تو بسته ،دست از اساتید شسته،در انتظار نمرات نشسته.

پاس شوند ،کریمی،نشوند ،حکیمی!

نیفتم شاکرم،بیفتم صابرم !

الهی شهریه ها بالاست که میدانی!!!

وجیب ها خالیست که میبینی!

نه پای گریزان از امتحان دارم و نه زبان ستیز با استاد!!!

الهی دانشجویی را چه شاید و او را چه باید!!!

تعداد صفحات : 3

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    به وبلاگم از 1تا20 چند میدی؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 22
  • کل نظرات : 17
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 7
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 9
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 9
  • بازدید ماه : 9
  • بازدید سال : 13
  • بازدید کلی : 651